سنتهای تاریخ روابطی کورکورانه نیست، وصفی ثابت و غیر قابل تخلف دارد. عمومیت و کلیت این قوانین، سنن تاریخ را جنبه علمی میبخشد؛ زیرا مهمترین امتیاز قوانین علمی این است که فراگیر است و کلیت دارد و قابل تخلف نیست.
حقیقتی که قرآن روی آن تأکید دارد، خدایی بودن این سنتهاست. سنن تاریخی ربانی است؛ یعنی مربوط به خداست «سنه الله» است و به تعبیر دیگر «کلمات الله» است؛ یعنی هر قانونی از قوانین تاریخ «کلمه الله» است، یک قاعده الهی است. این برای پرورش اندیشه وابستگی انسان به خداست؛ یعنی حتی وقتی انسان میخواهد از طبیعت برخوردارشود به «کلمه الله» وابسته است. به عبارت دیگر، موقعی میتواند از نظم کامل جهان در میدانهای مختلف قوانین و سنتهای حاکم بر طبیعت برخوردار باشد که از خدا فاصله نگیرد؛ زیرا خداوند قدرتش را از خلال همین سنتها اعمال میکند. این سنتها و قوانین «اراده الله» اند و حکمت و تدبیر او را در عالم تجسم میبخشند.(1)
ممکن است گفته شود رابطه غیبی و الهی علم تاریخ باعث میشود تاریخ از بررسیها و تحلیلهای علمی خارج شود. در صورتی که قرآن حادثه تاریخی را رنگ غیبی به آن نمیبخشد تا آن را از روابط دیگرش قطع کند و مستقیماً به خدا مربوط میسازد. قرآن رابطه با خدا را به جای رابطه علت و معلول نمینهد؛ بلکه سنت تاریخی را به خدا مربوط میکند. به این معنا که شکل روابط و پیوندها را به خدا نسبت میدهد. قرآن وجود روابطی بین حوادث تاریخی این عالم را پذیرفته، ولی میگوید این روابط بین حوادث تاریخی تعبیری از حکمت خدا و حسن تدبیر و تقدیر او در ساختمان جهان و در جولانگاه حوادث تاریخی است. بنابراین وقتی قرآن میخواهد سنتهای تاریخی را پوشش الهی دهد، نمیخواهد تاریخ را تنها به تفسیر الهیاش توجیه کند؛ بلکه میخواهد روی این حقیقت تأکید کند که این سنتها خارج از قوانین الهی نیستند.
صدر ادعا میکند سنتهای تاریخی هرگز فراتر از دست انسان نیست و مسئله انتخاب انسان در ترسیمی که قرآن نسبت به سنتهای اسلامی دارد، نقش اساسی را ایفا میکند. وی سپس به آیه 11 سوره رعد، آیه 16 سوره جن و آیه 59 سوره کهف اشاره میکند.
این سنتها در مسیر حوادث تاریخ جریان دارند؛ ولی آیا مسیر حوادث تاریخ تا هر کجا گسترش یابد، میدان سنتهای تاریخ است یا در بخشی از این حوادث، سنتهای تاریخی حکومت میکند؟
اما بستر و صحنه تاریخی عبارت است از صحنههایی که این حوادث و وقایع را در بردارد؛ وقایعی که مورد توجه و اهتمام مورخان است.
سؤال بهتر این است که آیا همه حوادث و وقایع محکوم سنتهای تاریخی هستند؟ صحیح این است که بخش معینی از این حوادث و وقایع در حیطه سنن تاریخ قرار دارد و به جای آن قوانین فیزیک، شیمی و فیزیولوژیکی یا قوانین دیگر در زمینههای مختلف عالم بر آنها حاکم است. پس در هر صحنهای سنتهای تاریخی حکومت نمی کنند؛ اما در کدام صحنهها حکومت دارند؟ ایشان به نوعی پیوند و رابطه در پدیدهها در میدان تاریخ اشاره میکند و میگوید: «رابطه و پیوندی که در پارهای از پدیدهها در میدان تاریخ وجود دارد، پیوندی است به سوی هدف که حرکت و فعالیت را به خاطر رسیدن به مقصودی تنظیم میکند و به تعبیر فلاسفه علاوه بر علت فاعلی، علت غایی نیز دارد.
منابع در دفتر نشریه موجود است.